Friday 13 May 2011

چشم در برابر چشم

بازهم جنایاتی دیگر و بازهم افکار عمومی‌ به سمتی‌ که واقعا راه اصلی‌ پیشگیری و مجازات چیست؟چندی پیش قتل مردی جلوی چشم عده‌ای در پایتخت ایران و در یک محل شمالی تهران و دقیقا چند روز بعد اعدام قاتل جلو چشم مردمان همان محله و در همان جا و حال اینبار قضیه قصاص یک اسید پاش،و اسید پاشی به صورت او و کور کردن چشم برای اولین بار به این شیوه!
آقای وکیل محمد مصطفایی علت اصلی‌ را جامعهِ و دولت معرفی‌ کردند که بنا به دلایل زیر با این گفته تا حدود زیادی موافقم.
۱- در بطن هر جرم و هر رفتار ناهنجاری یک ضدّ فرهنگ و یک ناهنجاری اجتماعی در فرد وجود دارد به گونه‌ای که در ریشه یابی‌ و برسی‌ شخصیت از یک فرد پی‌ به مسائل و مشکلاتی پی‌ میبریم که عامل و باعث بروز چنین رفتار ضد اجتماعی است درست است که چنین خصوصیاتی در فرد مشروعیت برای انجام جرم ایجاد نمیکند ولی‌ فردی که به علت مسائلی‌ روی صورت دختری اسید میپاشد تا او را از رسیدن به فرد دیگری محروم کند در درجه اول یک بیمار است
۲-"خودتان را جای آن دختر بگذارید"،"اگر خودتان جای خانواده طرف بودید چکار میکردید"...این جملات و این گونه قضاوتهای غیر حرفی‌ و احساس گونه‌ای که هراز گاهی در مسائل جنائی و اجتماعی شنیده میشود کاملا مخرب به حال جامعه و بنیانهای حقوقی و اجتماعی است به علت اینکه اگر قرار بود حکم و مجازات را دست شاکی‌ دهند که هرچه خواست دربارهٔ متهم حکم کند که این همه علم و فنّ حقوق و دستگاه عریض و طویل قضا و این همه قلم فرسایی استادان برجستهٔ حقوق راجع به ریزترین مسائل حقوقی دیگر لازم نبود و دیگر نیاز به قاضیِ بی‌ طرف نبود که بدون احساس نسبت به طرف خاصی‌ حکم صادر کند! بی‌ طرفی‌ و بدور از احساس برخورد کردن عین عدالت است و قانون باید برای همه یکسان و بدون تبعیض اعمال شود
۳-در نظام حقوقی ایران که طبقه آمار دومین رتبه را در اعدام دارد باز هم شاهد قتل و جنایتهای مخوف هستیم که به صورت تکی‌ و دست جمعی اتفاق می‌افتد! اگر قصاص و رفتار کردن به روش مجرم درست و کارامد بود پس چرا آمار جنایت و آدم کشی در کشور ما کم نمی‌شود؟چرا حداقل ثابت نمیماند و رو به افزایش است؟آمار قتل در کشور دانمارک که مجازات اعدام را حذف کرده تقریبا یک عدد در سال است و در کشور ما که سخترین مجازات را برای قتل در نظر گرفته عددیست تعجب انگیز،واقعا چرا؟این نشان از بی‌ تاًثیری این گونه مجازات آن هم در ملا عام ندارد؟اگر یک دولتی و نظام حقوقی کشوری خود مروج خشونت آن هم در ملا عام به صورت اعدام شلاق و قصاص باشد آیا قبح عمل قتل و جنایت در نظر مردم ریخته نمی‌شود؟آیا اولین باری که گوسفندی یا مرغی را جلوی شما سربریدند با بار چندمی که این عمل را دیدید یک احساس را داشتید؟بدبختانه این عمل زشت سر بریدن حیوانات را از بچگی‌ در جشن عزا شاهد بودیم.
۴-تبدیل شدن زندانها به محل‌هایی‌ برای استراحت بیکارن و معتادین و یادگیری فنون و تعلیمات مجرمانه جدید و تبدیل شدن به محلی بدون هیچ ترس و پشیمانی و عدم تفکیک مجرمان خطرناک از زندانیان مالی و عادی و نبود کار اجباری برای زندانیان خطرناک  و تبانی‌هایی‌ با مسولین زندان و مصرف مواد و مرخصی‌های طولانی‌ به علت نبود جای کافی‌ و ازدیاد جمعیت در زندان همگی‌ باعث ناکارامدی مجازات زندان شده است و دستگاه مجازات به جای آن به مجازات‌های خشن اعدام و قصاص و شلاق روی آورده است.
۵-فرض کنید زندان مجرمان خطرناک در شرایط سخت و کار اجباری برای جانیان خطرناک ایجاد شود که حبس‌های طولانی‌ و کار اجباری را تجربه کنند(البته با نظارت‌های دقیق پزشکی‌ و حقوقی که شاهد کهریزک دیگری نباشیم) و مجازات اعدام حذف گردد و کسی‌ که قتلهای وحشیانه و تجاوز و اسید پاشی انجام داده مدت طولانی‌ مجبور به حبس در سلولهای انفرادی و کار اجباری را در جزیره‌‌ای مانند خارک تجربه کند(البته قبل از آن بسترهای فرهنگی‌ جامعهِ طوری باشد که قبل جرم احساس پشیمانی زیادی را برای فرد داشته باشد ) به نظر شما این مجازات بازدارنده تر است یا حلق اویز شدن با طناب دار یا قصاص یا کور شدن آنهم با اسید جلوی چشم مردم عادی؟واقعا اگر محیط جامعه طوری نشان داده شود که جرمی‌ وجود ندارد،پلیس به وظایف پلیسی خود عمل کند و با لباس ضد گلوله و ماشینهای قطار شده دنبال مدل لباس و موی جوانها نباشد،جامعه اینطور ایمن تر میشود یا اینکه هرروز مجازات‌های سنگینی‌ جلو چشم مردم به نمایش گذشته شود؟واقعا کدام بهتر است؟

No comments:

Post a Comment